- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
زبانحال امام موسی کاظم علیهالسلام قبل از شهادت
احوالِ من از این تنِ تب دار روشن است زندانِ من به چـشمِ گُهربار روشن است از صبح تا غروب که حَبسم در این قفس تا صبـح حالم از دمِ افـطار روشن است |
مدح و شهادت امام موسی کاظم علیهالسلام
چشم هایش همه را یاد خـدا می انداخت لرزه بر جان و دل تک تک ما می انداخت پا بـرهـنـه همه بر بُشر شدن محتاجـیم نظری کاش که بر ما، گذرا می انداخت |
شهادت امام موسی کاظم علیهالسلام
چهار چوب نگاهت به چهـار دیـواری اگرچـه روز نـداری، هـمیـشه بیـداری مکـیـده است تـوان تو را لب زنـجـیـر برای دادن جان،خسته جان! توان داری |
شهادت امام موسی کاظم علیهالسلام
حصار پشت حصار آفتاب در زنجـیر و صبر سجـده کند در کـجـاوۀ تـقـدیر و سقف ابری زندان چقـدر کوتاه است برای آن که شود خواب کهنه ای تعبیر |
شهادت امام موسی کاظم علیهالسلام
پر بسته بود وقت پریدن توان نداشت حتی به خانه نیز؛ ز دشمن امان نداشت خو کرده بود با غـم زندان خـود ولی دیگر توان صبر در آن آشیـان نداشت |
مدح و شهادت امام موسی کاظم علیهالسلام
ای به زندان کرده خلوت با خدا موسی ابن جعفر ای همه آزادگان را مقتدا موسی ابن جعفر ای که در حبس بلا بودی به فرمان الهی هم قدر را هم قضا را رهنما موسی ابن جعفر |
مدح و شهادت امام موسی کاظم علیهالسلام
مشـکـل گـشـای کـارهـا باب الحـوائج ذکــر تـوسّـل های ما بـاب الـحـوائـج دارد هوای شـیـعـه را باب الـحـوایـج پیوسته می گوییم «یا باب الـحـوائج» |
زبانحال امام کاظم علیهالسلام هنگام شهادت
خـورشیــد آسـمـان سیـه چـالـهـا منـم یـوسف تـرین مـسـافـر گــودالـها مـنـم شــیــرازه مـحــول الاحــوالـهـا منــم مـوسی ترین کـلـیم، در این سـالها منم |
شهادت امام موسی کاظم علیهالسلام
آهـسـتـه گـذاريد روی تخــتـه تـنـش را تــا مــيــخ اذيّــت نـنـمـایــد بــدنـش را اصلاً بگــذاريــد رويِ خـاك بـمـانـد... زشت است بيارند غـلامـان بـدنـش را |
شهادت امام موسی کاظم علیهالسلام
ای شام تیـره با مـه انور چـه می کنی؟ با اخـتران منـظـره گستر چه می کنی؟ گسترده ای تو پرده ای از ابر بر زمین بـا آفـتـاب صـبـح مـنـور چـه می کنی؟ |
شهادت امام موسی کاظم علیهالسلام
وقـتـی زبـان عـاطــفه هـا لال می شـود زنـجـیـرهـا در آیـنـه ات بـال می شـود در فصل گل بهار تو از دست می رود بر شاخه مـیوه های تو پامـال می شود |
شهادت امام موسی کاظم علیهالسلام
آه هر چند غـل جامعه بر پیکــر داشت بر تنـش بـاغ گـل لاله و نیلـوفر داشت مثـل گـودال دچـار کـمی جـا شـده بـود فرقش این بود فقط سایۀ بالا سر داشت |
زبانحال امام موسی کاظم علیهالسلام قبل از شهادت
دستی رسید بال و پرم را کشید و رفت از بال من شکـسته تـرین آفرید و رفت خـون گـلـوی زیر فشـارم که تازه بود با یک اشاره روی لباسم چکید و رفت |
شهادت امام موسی کاظم علیهالسلام
می خواستند داغ تو را شعـله ور کـنند وقتی که سوختی همه را با خبـر کنند می خـواستـند دفن شوی زیر خـاک ها تا زنـده زنده از سر خاکت گـذر کنند |
زبانحال امام کاظم علیهالسلام هنگام شهادت
در میان هلهـله سوز و نوا گم می شود زیر ضرب تازیانه ناله ها گـم می شود بس که بازی می کند زنجیرها با گردنم در گلـویم گریه های بی صدا گم می شود |
شهادت امام موسی کاظم علیهالسلام
حبیب با حبیب خود، به خلوتی صفا کند ندانم از چه بی گنه، عدو به او جفا کند سرشک غربتش روان نوا زند ز نای جان نهان ز چشم دشمنان، بدوستان دعا کند |